با سلام به وبلاگ معلم كلاس ششم خوش آمديد؛ لطفاً با نظرات خود ما را ياري نمائيد؛ اميدوارم لذت ببريد و براي بهتر شدن وبلاگ نظر بدهيد؛ ارادت ناصرالدین شاه قاجار به امام حسین (ع)
زیارت عاشورا
 
مرحوم میرزا محمّد علی مدرّس تبریزی در «رَیحانةُ الأدَب» (6/107-109)، ضمن احوال ناصرالدّین شاه، این حکایت جالب را نقل می کند:

در سال 1287 (ق) به عَتَبه بوسی [= آستانه بوسی] ائمّهِ عِراق(ع) رفت و مخارج کلانی محض اِحیاءِ مذهب، مصروف نمود... در حین ورود به کربلا، بعد از غسل زیارت، تَشَرُّف به حرم حضرت ابوالفضل را تصمیم داد؛ پس اطرافیان به عرض رساندند که معمولاً تشرّف بحرم حسینی را مقدَّم می دارند؛ در جواب گفت که: »این دستگاه سلطنت است و بِه اُصولِ آن من آشناتر از شما هستم. کسی که بخواهد به حضور شاهنشاه برود، اول باید نخست وزیر دربار را دیده و اِستِجازَة نماید . « در حرم مطهر حسینی(ع) نیز که خلوت کرده بودند خواستار روضه خوانی شد؛ فوراً سیّد حبیب روضه خوان عرب، حاضر شد و در پیش روی قبر مطهر ایستاده، عرض کرد: «ای جدّ مظلوم، ناصرالدین عرض می کند: فراموش نمی کنم آن ساعتی را که در عرصه ی کربلا یکّه و تنها پشت به نیزه کرده و هَل مِن ناصِرٍ می گفتی؛ اینک آمدم، ولی افسوس بعد از وقت آمدم!» ؛ پس شاه از کثرت بی تابی غش کرد و بی حال شد؛ به رُواق مطهّرش آوردند...)). پس معروف است که بعد از این صحنه، ناصرالدّین شاه بهوش آمده و تحت تأثیر و گداختگی و التهاب آن جذّابیّت و گیرائی رَوضه و مَرثیه و نام مبارک امام حسین(ع) قرار گرفته، در آن فضای روح بخش و روحانی حرم حسینی، با سوز و گداز این رُباعی را خود خِطاب به حضرت سَیِّد الشُّهَداء(ع) عرض کرد:

 

گر دعوت دوست می شنودم آن روز
من گوی مراد، می رُبودم آن روز
آن روز که بود روز «هَل مِن ناصِر»
ای کاش که ( ناصِرِ) تو بودم آن روز

 

 


با سلام جهت استفاده از مطالب صلوات بر محمد و آل محمد بفرستيد و لطفاً لينك ما را در وبلاگ يا وبسايت خود قرار دهيد و به دوستان خود معرفي نماييد باتشكر - مديريت وبلاگ

معلم كلاس ششم

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : سه شنبه 25 فروردين 1394برچسب:, | 14:59 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |